جدول جو
جدول جو

معنی دست تنگ - جستجوی لغت در جدول جو

دست تنگ
مفلس، محتاج، تنگدست
تصویری از دست تنگ
تصویر دست تنگ
فرهنگ لغت هوشیار
دست تنگ
((~. تَ))
تنگدست، فقیر
تصویری از دست تنگ
تصویر دست تنگ
فرهنگ فارسی معین
دست تنگ
تنگدست، فقیر
تصویری از دست تنگ
تصویر دست تنگ
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دست تنگی
تصویر دست تنگی
تهیدستی بیچیزی فقر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست تنگی
تصویر دست تنگی
تنگدستی، تهیدستی، بی چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دست سنگ
تصویر دست سنگ
فلاخن، آلتی ساخته شده از دو ریسمان که با آن سنگ پرتاب می کردند، بلخم، پلخم، پلخمان، دستاسنگ، غوت، فلخمان، فلماخن، فلا سنگ، قلاب سنگ، قلاسنگ، قلما سنگ، کلا سنگ، قلبا سنگ، مشت سنگ، مشتاسنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دستا سنگ
تصویر دستا سنگ
فلاخن قلاب سنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست تهی
تصویر دست تهی
تهیدست، بی چیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست تنها
تصویر دست تنها
تنها بی یار و یاور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستاسنگ
تصویر دستاسنگ
((دَ سَ))
قلاب سنگ، فلاخن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دست بند
تصویر دست بند
((~. بَ))
النگو، آلتی فلزی که بر دست مجرمان و متهمان زنند، نوعی رقص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دستاسنگ
تصویر دستاسنگ
فلاخن، آلتی ساخته شده از دو ریسمان که با آن سنگ پرتاب می کردند، بلخم، پلخم، پلخمان، غوت، فلخمان، فلماخن، فلا سنگ، قلاب سنگ، قلاسنگ، قلما سنگ، کلما سنگ، کلا سنگ، دست سنگ، قلبا سنگ، مشت سنگ، مشتاسنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دل تنگ
تصویر دل تنگ
تنگ دل، اندوهگین، غمناک، افسرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دل تنگ
تصویر دل تنگ
((~. تَ))
اندوهیگن، آزرده، ناخوشایند، افسرده
فرهنگ فارسی معین